رازیانه

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع بحث دختر ها و پسرهای قدیم...

 

نمیدونم از کجا شروع کنم به نوشتن

ولی همینجور دستم میره رو دکمه های کیبرد و از دل و ذهن حرفها جاری میشن رو صفحه وُرد.

ولی قبلش :

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی (25) وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی (26) وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی (27) یَفْقَهُوا قَوْلِی (28) 

چند وقتی میشه دلم هوای مشهد و جمکران داره

چند وقتی میشه دارم رو خودم تغییرات جدید نصب میکنم که همونی بشم که خدا میخواد


ولی انگاری یه چیزی مانع میشد..


چند وقتی با بچه ها و دوستام در مورد روابط دختر و پسر حرف میزدیم و هرکسی به نظری در مورد آشنایی داشت و از این حرفها


همیشه تو ذهنم میومد که روابط دختر و پسر هر چی که باشه باز هم یه بحث محرم و نامحرم هست و باید باشه...


و من معتقدم و ثابت شده که اگه هر چیزی طبق گفته های خدا باشه به بهترین شکل رخ میده بنابراین همیشه با آشنایی مستقیم پسر و دختر مخالف بودم و هستم، مگه اینکه پسری از دختر خوشش بیاد و با واسطه وارد عمل شه.


بنا به گفته قرآن:

اول)     در آیه 25 سوره نساء نیز به مردان می گوید: با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید    .     {در حالى که پاکدامن باشند، (یعنى) نه مرتکب زنا شوند، ونه دوست پنهانى بگیرند    .    }

 

دوم) در آیه 5 سوره مائده به مردان می گوید: با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید{و پاکدامن باشید; نه زناکار، و نه دوست پنهانى (و نامشروع) گیرید}

و این به عکس هم صدق میکنه ینی برا مردها هم همینطوره.

 

حالا چه ارتباطی با مردها و زن های قدیم داره؟


قدیم ها تا اونجایی که من دخترهای قدیمی دوروبر خودم رو دیدم به هیچ پسری روی خوش و خنده نشون ندادن و همیشه جلوشون مغرور بودن و حیا و عفت داشتن...


پسرهای قدیم که تا اونجا که میدونم و دیدم دل به یه نفر میبستن و انقد سمج بودن تا به خواتشون برسن و دلشون به قول یه بنده خدایی "اتوبان" نبوده که همزمان بخوان چند نفر رو بررسی کنن...


و اینکه با حیا بودن و پررو بازی و جلف بازی برا دختر نداشتن که با 1000تا کلک بخوان دل کسی رو بدست بیارن، انقد با حیا بودن که حتی به چشم های دختر نگاه نمیکردن و به قول یکی خودشونو جلوی دختر خار و کوچیک میدیدن و عاشق واقعی بودن نه کوچه بازاری...


و حالا دختر ها و پسرهای امروز ما...؟؟؟

 

و حالا بحث دانشگاه و نت و روابط دوستانه و شوخی ها و خنده ها مارو از بحث حیا و عفت دور کرده، شاید خیلی از ماها به خودمون بگیم مذهبی و دوست داره خدا و پیغمبر، ولی هیچ کدوممون جلوی پدر و مادرمونم با یه آدم نامحرم اونجوری رفتار نمیکنیم که در خلوت خودمونو خدای خودمون هستیم، ینی ترس از پدر مادر ما بیشتر از خداست...

 

تو دعای کمیل از گناهای پنهانیمون گفته شده، چیزی که برای خیلی از ماها خنده داره اگه بگن با نامحرم شوخی نکن و حرف نزن و ...


دعای ندبه که گناهای پنهانی ما باعث عقب افتادن ظهور آقا میشه.

 

ما نسل جوان امروز و دختر پسرهای امروزی:

فقط ادعای منتظر بودن رو داریم و در عمل ...

(همه آدمها شامل اینایی که میگم نمیشن برا همینه که فقط دارم خودم رو میگم و لاغیر)

حالا این منِ منتظر برای طلبیده شدن برای مشهد و جمکران چی دارم که برم به آقا بگم و میدونم اگه این عمل رو از خودم دور نکنم نه منتظر واقعی هستم و نه طلبیده میشم ...

بعضی ها نگرانن اگه به مردی روی خوش نشون ندن ازشون دور میشه و شانس ازدواج ازشون گرفته میشه!

من میگم به درک...! اگه کسی گوهر وجودی دختری رو نشناسه و به خاطر این رفتار میخواد ازش دوری کنه و نمیفهمه که دختر حیا و عفت داره، پس همون بهتر که بره...

منتظر کسی باشید که شمارو برای حیا و عفت و بزرگواری شما بخواد نه برای ظاهر و مهربونی ظاهریتون...

 

کسی که بخواد شمارو پیدا کنه اگه فرسنگها دور باشید و دست نیافتنی اگه و اگه شمارو بخواد هر جوری که هست پیداتون میکنه، چون میدونه که چه چیزی در وجود شما هست...

میتونم حس کنم خنده تمسخر خیلی از پسر ها و دخترهایی که این متن رو میخونن و میگن چقدر قدیمی و افراطی فکر میکنه...

 

ولی من اگه + خدا باشم و هر چی که گفته عملی کنم.

پس خیلی از آدمها و چیزها میتونم زندگی کنم و خوشبخت و سعادتمند شم.

 

من، از این لحظه به بعد میخوام مثل دخترهای قدیمی باشم...

برام مهم نیست در مورد من چه فکر میکنن و چی میخوان بگن، ولی کسی نیستم که بخوام به مردی رو بدم و روی خوش نشون بدم.برای خوش گذرونی با کسی بگم و بخندم...

الگوی خاصم، به لطف حضرت زهرا علیها السلام و حضرت زینب سلام الله علیها که الحمدالله نگاهشون رو رو زندگیم حس میکنم.

قدمی بلند و استوار برای نزدیکتر شدن به خدا و رضایت خدا.

(خودش گفته ثابت قدم باشید...)

اگه یه می پسندم خدا باشه به 1می پسندم دیگران کاری ندارم...

مشکلات ما از جایی شروع شد که جای اینکه بگیم خدا چی میگه، گفتیم مردم چی میگن...

برای اینکه امام رضایی علیه السلام باشیم، باید به گفته ها و خواسته های خدا رضا شیم...

 

درگیری این چند روز ذهن من بالاخره آروم شد با جمله هایی از قرآنم:

 

حال که چنین است از آنها روی بگردان که هرگز در خور ملامت نخواهی بود54

و پیوسته تذکر ده، زیرا تذکر مومنان را سود می بخشد55

خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است58

ذاریات

بعد از اون اس ام اس دوست عزیزم که بعد از باز کردن و خوندن آیه قبل برام فرستاد:

این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می دانستید.{64 عنکبوت}

مهر تایید و آخر این فکر و تصمیم من...

 برای کسی باشید که باید باشید...

آدم خاص زندگیتون...

(خاصترین کسی که بتونید همدیگرو به هدف واقعی زندگی برسونید) زندگی ای که نورش تو آسمونها مشخص شه...(سوره نور)


 

اللهم عجل لولیک الفرج

 


  الهی به حق عمه اش زینب سلام الله علیها ،

عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...

 
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ...


اللهـُمَّ صَـلِّ عَلی مُحَـمَّد وَ آلِ مُحَـمَّد وَ عَجِّـلْ فـَرَجَـهُم

 

 

 

التماس دعا7.gif

 

http://orisiel03542.persiangig.com/image/love/العجل.gif

 

 

 


ارسال شده در توسط دخـتـرِ رویـایـی